معنی فارسی sughed
B1عمل تولید صدای سُغ که بیانگر خلاصی یا ناراحتی است.
The act of making a sound to express relief or disappointment.
- VERB
example
معنی(example):
بعد از شنیدن خبر، او با صدای بلند سُغ کشید.
مثال:
After hearing the news, he sughed loudly.
معنی(example):
او بعد از اتمام آزمونش با آرامش سُغ کشید.
مثال:
She sughed in relief after finishing her exam.
معنی فارسی کلمه sughed
:
عمل تولید صدای سُغ که بیانگر خلاصی یا ناراحتی است.