معنی فارسی suitably

B1

به گونه‌ای که با شرایط یا نیازها مطابقت دارد و مناسب است.

In a manner that is appropriate or fitting for a particular situation.

adverb
معنی(adverb):

In a suitable manner; with propriety.

example
معنی(example):

او به طور مناسب برای مراسم رسمی لباس پوشید.

مثال:

She dressed suitably for the formal event.

معنی(example):

این برنامه به طور مناسبی برای مبتدیان طراحی شده است.

مثال:

The application was suitably designed for beginners.

معنی فارسی کلمه suitably

: معنی suitably به فارسی

به گونه‌ای که با شرایط یا نیازها مطابقت دارد و مناسب است.