معنی فارسی sulfated
B1سولفاته، فرایند اضافه کردن گروه سولفاته به مولکولها.
The process of adding sulfate groups to molecules.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این دارو سولفاته شده است تا اثر بخشی آن افزایش یابد.
مثال:
The drug is sulfated to enhance its effectiveness.
معنی(example):
ترکیبات سولفاته در سیستمهای زیستی مهم هستند.
مثال:
Sulfated compounds are important in biological systems.
معنی فارسی کلمه sulfated
:
سولفاته، فرایند اضافه کردن گروه سولفاته به مولکولها.