معنی فارسی sulphurate

B1

سولفوره کردن، فرایندی که در آن یک ترکیب اکسیداسیون به سولفید تبدیل می‌شود.

To treat or combine with sulphur, typically in a chemical process.

example
معنی(example):

شیمیدان‌ها هدف داشتند که فلز را سولفور کرده و خواص آن را بهبود ببخشند.

مثال:

The chemists aimed to sulphurate the metal to improve its properties.

معنی(example):

سولفور کردن خاک می‌تواند رشد گیاهان را افزایش دهد.

مثال:

Sulphurating the soil can enhance plant growth.

معنی فارسی کلمه sulphurate

: معنی sulphurate به فارسی

سولفوره کردن، فرایندی که در آن یک ترکیب اکسیداسیون به سولفید تبدیل می‌شود.