معنی فارسی sultanin
B1عنوانی برای یکی از مقامهای سلطنتی که معمولاً در سطح محلی یا منطقهای است.
A title for a person holding a local or regional sultan-like position.
- NOUN
example
معنی(example):
او در جامعه محلیاش به عنوان یک سلطانی شناخته میشود.
مثال:
He was considered a sultanin in his local community.
معنی(example):
عنوان سلطانی اهمیت زیادی دارد.
مثال:
The title of sultanin bears great significance.
معنی فارسی کلمه sultanin
:
عنوانی برای یکی از مقامهای سلطنتی که معمولاً در سطح محلی یا منطقهای است.