معنی فارسی summonsing
B1احضار کردن، فرایند رسمی فراخواندن یک فرد به‌منظور حضور در یک جلسه قانونی.
The act of formally requesting someone to come to a court or a legal meeting.
- verb
verb
معنی(verb):
To serve someone with a summons.
example
معنی(example):
آنها متهمان را برای حضورشان احضار می‌کردند.
مثال:
They were summonsing the defendants for their appearances.
معنی(example):
وکیل در حال احضار تمام طرف‌های مربوطه برای اطمینان از حضور آنها است.
مثال:
The attorney is summonsing all relevant parties to ensure their presence.
معنی فارسی کلمه summonsing
:
احضار کردن، فرایند رسمی فراخواندن یک فرد به‌منظور حضور در یک جلسه قانونی.
