معنی فارسی sun rose
B1پدیدهای طبیعی که در آن خورشید از افق بالا میآید و به نور و گرما میافزاید.
The event of the sun appearing above the horizon, marking the start of the day.
- NOUN
example
معنی(example):
خورشید امروز صبح به زیبایی از افق بالا آمد.
مثال:
The sun rose beautifully over the horizon this morning.
معنی(example):
ما در حالی که قهوهمان را مینوشیدیم، طلوع خورشید را تماشا کردیم.
مثال:
We watched the sun rose while sipping our coffee.
معنی فارسی کلمه sun rose
:
پدیدهای طبیعی که در آن خورشید از افق بالا میآید و به نور و گرما میافزاید.