معنی فارسی sun.

A1

خورشید، ستاره‌ای در مرکز منظومه شمسی که نور و گرما تولید می‌کند.

The star in the center of the solar system that provides light and heat.

example
معنی(example):

خورشید. آن به ما نور و گرما می‌دهد.

مثال:

The sun. It gives us light and warmth.

معنی(example):

خورشید. این برای زندگی در زمین ضروری است.

مثال:

The sun. It's essential for life on Earth.

معنی فارسی کلمه sun.

: معنی sun. به فارسی

خورشید، ستاره‌ای در مرکز منظومه شمسی که نور و گرما تولید می‌کند.