معنی فارسی sundrily
B1سندری به معنای غیررسمی یا با حالتی غیرجدی صحبت کردن است.
In a casual or informal manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور غیررسمی و مختصر درباره روزش صحبت کرد.
مثال:
She spoke sundrily when asked about her day.
معنی(example):
او به طور غیررسمی خندید و وضعیت را جدی نگرفت.
مثال:
He laughed sundrily, not taking the situation seriously.
معنی فارسی کلمه sundrily
:
سندری به معنای غیررسمی یا با حالتی غیرجدی صحبت کردن است.