معنی فارسی sup,suppliants,supplicates,supplicated,supplicating
B1درخواستکننده، فردی که به طور خاضعانه یا فرودستانه چیزی میطلبد، اغلب در زمینههای مذهبی یا اجتماعی.
A person who humbly requests something, often in a context of seeking aid or mercy.
- NOUN
example
معنی(example):
شخص درخواستکننده با صبر منتظر تصمیم پادشاه بود.
مثال:
The suppliant waited patiently for the king's decision.
معنی(example):
او درخواست بخشش میکرد بعد از اشتباهش.
مثال:
She was supplicating for forgiveness after her mistake.
معنی فارسی کلمه sup,suppliants,supplicates,supplicated,supplicating
:
درخواستکننده، فردی که به طور خاضعانه یا فرودستانه چیزی میطلبد، اغلب در زمینههای مذهبی یا اجتماعی.