معنی فارسی superadmirably

B1

به طرز فوق‌العاده‌ای قابل ستایش و تحسین.

In a manner that is deserving of great admiration.

example
معنی(example):

او در فشار مسابقه به طور فوق‌العاده‌ای عمل کرد.

مثال:

He performed superadmirably under pressure during the competition.

معنی(example):

او بحران را به طور فوق‌العاده‌ای مدیریت کرد و رهبری خوبی از خود نشان داد.

مثال:

She managed the crisis superadmirably, showing great leadership.

معنی فارسی کلمه superadmirably

: معنی superadmirably به فارسی

به طرز فوق‌العاده‌ای قابل ستایش و تحسین.