معنی فارسی superagency
B1توانایی یا اختیار بالا در انجام اعمال یا تصمیمگیری.
The ability or capacity to act powerfully or decisively.
- NOUN
example
معنی(example):
آژانس فوقالعاده او به او اجازه میداد تا انتخابهای مستقلی داشته باشد.
مثال:
Her superagency allowed her to make independent choices.
معنی(example):
آژانس فوقالعاده کمیته، به تیم قدرت عمل قاطعانه میداد.
مثال:
The superagency of the committee empowered the team to act decisively.
معنی فارسی کلمه superagency
:
توانایی یا اختیار بالا در انجام اعمال یا تصمیمگیری.