معنی فارسی superbly
B2به معنای عالی یا بینظیر؛ به وضوح نشاندهنده کیفیت بالا و رضایتبخش بودن است.
In a manner that is excellent, of the highest quality.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
Excellently, done to the best possibly degree, admirably.
معنی(adverb):
Haughtily
example
معنی(example):
او در نمایش استعدادها به طرز فوقالعادهای رقصید.
مثال:
She danced superbly at the talent show.
معنی(example):
این وعده غذایی به طرز فوقالعادهای پخته شده بود و همه از آن لذت بردند.
مثال:
The meal was cooked superbly and everyone enjoyed it.
معنی فارسی کلمه superbly
:
به معنای عالی یا بینظیر؛ به وضوح نشاندهنده کیفیت بالا و رضایتبخش بودن است.