معنی فارسی superbusy

B1

به معنای خیلی شلوغ و در حال انجام کارهای متعدد، اغلب در زمان‌هایی که فشار زیاد است.

Extremely busy with many tasks or responsibilities, often during stressful periods.

example
معنی(example):

او به شدت مشغول آماده‌سازی برای رویداد بزرگ است.

مثال:

She is superbusy preparing for the big event.

معنی(example):

در طول تعطیلات، فروشگاه به شدت شلوغ می‌شود.

مثال:

During the holidays, the store gets superbusy.

معنی فارسی کلمه superbusy

: معنی superbusy به فارسی

به معنای خیلی شلوغ و در حال انجام کارهای متعدد، اغلب در زمان‌هایی که فشار زیاد است.