معنی فارسی supercentral
B2بسیار مرکزی، به معنای اینکه در مرکز یک سیستم یا مکان مهم قرار دارد.
Extremely central, being at the heart of a significant area or system.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
موقعیت فوقمتمرکز هتل آن را به انتخابی محبوب برای مسافران تبدیل کرد.
مثال:
The supercentral location of the hotel made it a popular choice for tourists.
معنی(example):
یک نقطه فوقمتمرکز برای حمل و نقل میتواند به طور قابل توجهی اتصال شهر را بهبود بخشد.
مثال:
A supercentral hub for transportation can greatly improve city connectivity.
معنی فارسی کلمه supercentral
:
بسیار مرکزی، به معنای اینکه در مرکز یک سیستم یا مکان مهم قرار دارد.