معنی فارسی supercultivated
B1به معنای کشت یا پرورش یافته به شیوهای بسیار پیشرفته یا بهینه.
Cultivated or developed in a highly advanced or optimized manner.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
باغ به شکل فوقالعادهای کشت شده بود تا اطمینان حاصل شود گیاهان رشد کنند.
مثال:
The garden was supercultivated to ensure the plants thrived.
معنی(example):
آنها از روشهای فوقالعاده کشت برای بهبود محصول در کشاورزی خود استفاده کردند.
مثال:
They used supercultivated methods for better yield in their farming.
معنی فارسی کلمه supercultivated
:
به معنای کشت یا پرورش یافته به شیوهای بسیار پیشرفته یا بهینه.