معنی فارسی superdelicately
B2بسیار بهطور نازک و دقیق، در انجام یک عمل با احتیاط و ظرافت.
In a manner that is extremely careful and precise, exhibiting great sensitivity.
- ADVERB
example
معنی(example):
او با احتیاط زیاد مجسمهای که بهطور فوقالعاده ظریف ساخته شده بود را به دست گرفت.
مثال:
She handled the superdelicately crafted sculpture with great care.
معنی(example):
گلهای چیدهشده فوقالعاده ظریف به میز زیبایی بخشید.
مثال:
The superdelicately arranged flowers added elegance to the table.
معنی فارسی کلمه superdelicately
:
بسیار بهطور نازک و دقیق، در انجام یک عمل با احتیاط و ظرافت.