معنی فارسی superfusible

B2

ماده‌ای که به آسانی می‌تواند به دیگر مواد متصل یا ترکیب شود.

Capable of being easily fused or combined with other materials.

example
معنی(example):

این مواد سوپر فیوز هستند و فرایندهای تولید را آسان‌تر می‌کنند.

مثال:

These materials are superfusible, allowing for easier manufacturing processes.

معنی(example):

اجزای سوپر فیوز می‌توانند به طور قابل توجهی کارایی محصول را افزایش دهند.

مثال:

Superfusible components can significantly enhance product efficiency.

معنی فارسی کلمه superfusible

: معنی superfusible به فارسی

ماده‌ای که به آسانی می‌تواند به دیگر مواد متصل یا ترکیب شود.