معنی فارسی supergravitating
B1سوپرگراویته، حالتی که اجسام به طور فعال تحت تأثیر جاذبه قویتری قرار دارند.
The present participle describing objects experiencing enhanced gravitational effects.
- OTHER
example
معنی(example):
ما پدیدههای سوپرگراویته را در تنظیمات آزمایش مشاهده کردیم.
مثال:
We observed supergravitating phenomena in the experimental setup.
معنی(example):
تحقیقات بر روی اجسام سوپرگراویته در جهان متمرکز بود.
مثال:
The research focused on supergravitating bodies in the universe.
معنی فارسی کلمه supergravitating
:
سوپرگراویته، حالتی که اجسام به طور فعال تحت تأثیر جاذبه قویتری قرار دارند.