معنی فارسی supermassive

B2

در علوم نجوم، به یک جرم بسیار بزرگ اشاره دارد که معمولاً در مرکز کهکشان‌ها وجود دارد.

Referring to an object that is extremely large, particularly in astrophysics, like a black hole.

adjective
معنی(adjective):

Very or extremely massive.

معنی(adjective):

Much larger than usual.

example
معنی(example):

سیاه‌چاله بسیار بزرگ است و از سیاه‌چاله‌های معمولی بسیار بزرگ‌تر است.

مثال:

The black hole is supermassive, much larger than ordinary black holes.

معنی(example):

کهکشان یک ستاره فوق‌العاده بزرگ در مرکز خود دارد.

مثال:

The galaxy contains a supermassive star at its center.

معنی فارسی کلمه supermassive

: معنی supermassive به فارسی

در علوم نجوم، به یک جرم بسیار بزرگ اشاره دارد که معمولاً در مرکز کهکشان‌ها وجود دارد.