معنی فارسی supermedially
B1بهشیوهای که بهطور جامع و فراگیر به تمام جوانب یک موضوع پرداخته شود.
In a manner that addresses or considers all relevant aspects comprehensively.
- ADVERB
example
معنی(example):
مدرک بهطور فوقمیانه ارزیابی شد تا اطمینان حاصل شود که فهم کاملی وجود دارد.
مثال:
The document was assessed supermedially to ensure thorough understanding.
معنی(example):
یافتهها بهطور فوقمیانه قبل از انتشار بررسی شدند.
مثال:
The findings were reviewed supermedially before publication.
معنی فارسی کلمه supermedially
:
بهشیوهای که بهطور جامع و فراگیر به تمام جوانب یک موضوع پرداخته شود.