معنی فارسی supermoral

B2

مجموعه‌ای از اصول اخلاقی بسیار قوی و بالاتر از حد معمول.

Exceedingly moral or ethical, often implying an adherence to high principles.

example
معنی(example):

او استانداردهای سوپر اخلاقی داشت که تصمیماتش را هدایت می‌کرد.

مثال:

He had supermoral standards that guided his decisions.

معنی(example):

بسیاری او را به خاطر ارزش‌های سوپر اخلاقی‌اش تحسین می‌کنند.

مثال:

Many admire her for her supermoral values.

معنی فارسی کلمه supermoral

: معنی supermoral به فارسی

مجموعه‌ای از اصول اخلاقی بسیار قوی و بالاتر از حد معمول.