معنی فارسی supernally
B1به طور سوپرنالی، به معنای به شکلی عالی و فراطبیعی.
In a manner that is exceptionally beautiful or sublime.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به شکل سوپرنالی آواز خواند و همه را در مخاطبان مجذوب کرد.
مثال:
He sang supernally, captivating everyone in the audience.
معنی(example):
مناظر در طول جشنواره به شکل سوپرنالی زیب بودند.
مثال:
The scenery was supernally beautiful during the festival.
معنی فارسی کلمه supernally
:
به طور سوپرنالی، به معنای به شکلی عالی و فراطبیعی.