معنی فارسی superocularly
B1به شیوهای که مرتبط با بینایی یا چشمی باشد.
In a manner related to the eyes or visual perception.
- ADVERB
example
معنی(example):
اطلاعات به طور فوقچشمی برای وضوح بهتر ارائه شد.
مثال:
The information was presented superocularly for better clarity.
معنی(example):
او موضوع را به صورت فوقچشمی بررسی کرد تا درک بهتری ایجاد کند.
مثال:
She examined the issue superocularly to enhance understanding.
معنی فارسی کلمه superocularly
:
به شیوهای که مرتبط با بینایی یا چشمی باشد.