معنی فارسی superofficiously
B1به طرز بیش از حد مداخلهگرانه عمل کردن، نشان دادن خود بهعنوان صاحب نظر در مسائلی که لازم نیست.
In a manner that is excessively eager to offer unwanted help or advice.
- ADVERB
example
معنی(example):
دستیار به طرز فوقالعادهای خود را مشغول نشان داد و سعی کرد کارهایی انجام دهد که ضروری نبود.
مثال:
The assistant acted superofficiously, trying to do things that weren't necessary.
معنی(example):
او به طرز فوقالعادهای صحبت ما را با مشاورهای ناخواسته قطع کرد.
مثال:
He superofficiously interrupted our conversation with unsolicited advice.
معنی فارسی کلمه superofficiously
:
به طرز بیش از حد مداخلهگرانه عمل کردن، نشان دادن خود بهعنوان صاحب نظر در مسائلی که لازم نیست.