معنی فارسی superperfectly

B1

به صورت بی‌نقص و بسیار عالی، انجام کاری بدون هیچ خطا.

To perform or do something in an exceptionally perfect manner.

example
معنی(example):

او رقص را در مسابقه به طور فوق‌العاده‌ای اجرا کرد.

مثال:

She superperfectly executed the dance routine at the competition.

معنی(example):

تیم به طور فوق‌العاده‌ای بر روی پروژه همکاری کردند.

مثال:

The team worked together superperfectly on the project.

معنی فارسی کلمه superperfectly

: معنی superperfectly به فارسی

به صورت بی‌نقص و بسیار عالی، انجام کاری بدون هیچ خطا.