معنی فارسی superpiously
B1به شیوهای بسیار متدین یا مذهبی.
In an excessively pious or devout manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بهطور فوقالعادهای تمام پساندازش را به کلیسا اهدا کرد.
مثال:
She superpiously donated all her savings to the church.
معنی(example):
او بهطور فوقالعادهای دربارهٔ باورهایش صحبت کرد.
مثال:
He spoke superpiously about his beliefs.
معنی فارسی کلمه superpiously
:
به شیوهای بسیار متدین یا مذهبی.