معنی فارسی superplausibly
B1به شکلی بسیار منطقی و قانع کننده؛ به طور غیرقابل انکار.
In a manner that is unusually or exceptionally plausible.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور فوقالعادهای علم پشت قوس رنگین را توضیح داد.
مثال:
She superplausibly explained the science behind the rainbow.
معنی(example):
نظریه به طور فوقالعادهای از نتایج آزمایش پشتیبانی میکند.
مثال:
The theory superplausibly supports the results of the experiment.
معنی فارسی کلمه superplausibly
:
به شکلی بسیار منطقی و قانع کننده؛ به طور غیرقابل انکار.