معنی فارسی superpositively
B1به صورت فوقالعاده مثبت، با خوشبینی زیاد.
In an extremely positive or optimistic manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به صورت فوقالعاده مثبت به بازخوردی که دریافت کرده بود پاسخ داد.
مثال:
She responded superpositively to the feedback she received.
معنی(example):
تیم به طور فوقالعاده مثبت کار کرد و منجر به یک پروژه موفق شد.
مثال:
The team worked superpositively, resulting in a successful project.
معنی فارسی کلمه superpositively
:
به صورت فوقالعاده مثبت، با خوشبینی زیاد.