معنی فارسی superrationally
B2به شیوهای بسیار منطقی، به معنای رویکردی که به وضوح مبتنی بر عقل و تصمیمگیری منطقی است.
In an extremely rational manner; emphasizing clear thinking and logic in decision-making processes.
- ADVERB
example
معنی(example):
تیم به طور بسیار منطقی برای یافتن بهترین راهحلها کار کرد.
مثال:
The team worked superrationally to find the best solutions.
معنی(example):
آنها به پروژه به طور بسیار منطقی نزدیک شدند و تمام دادههای موجود را در نظر گرفتند.
مثال:
They approached the project superrationally, considering all data available.
معنی فارسی کلمه superrationally
:
به شیوهای بسیار منطقی، به معنای رویکردی که به وضوح مبتنی بر عقل و تصمیمگیری منطقی است.