معنی فارسی supersaturating

B2

عملی که در آن یک محلول از حد اشباع معمولی فراتر می‌رود و به نوساناتی مثل بلور زایی می‌انجامد.

The process of causing a substance to exceed its saturation point.

verb
معنی(verb):

To cause a solution to have more solute dissolved in it than it can stably contain at current conditions.

example
معنی(example):

این آزمایش شامل اشباع فوق‌العاده محلول برای مشاهده رشد بلور بود.

مثال:

The experiment involved supersaturating the solution to observe crystal growth.

معنی(example):

اشباع فوق‌العاده هوا می‌تواند منجر به تشکیل ابر شود.

مثال:

Supersaturating the air can lead to cloud formation.

معنی فارسی کلمه supersaturating

: معنی supersaturating به فارسی

عملی که در آن یک محلول از حد اشباع معمولی فراتر می‌رود و به نوساناتی مثل بلور زایی می‌انجامد.