معنی فارسی superseded
B2جایگزین شده، به معنای اینکه یک چیز به خاطر چیز دیگری دیگر معتبر یا قابل استفاده نیست.
Replaced by something newer or better.
- verb
verb
معنی(verb):
To take the place of.
مثال:
Those older products have been superseded by our new range.
معنی(verb):
To displace in favour of itself.
مثال:
Modern US culture has superseded the native forms.
example
معنی(example):
سیستم قدیمی با فناوری جدید جایگزین شده است.
مثال:
The old system has been superseded by the new technology.
معنی(example):
بسیاری از محصولات هر ساله توسط نسخه‌های پیشرفته‌تر جایگزین می‌شوند.
مثال:
Many products are superseded every year by more advanced versions.
معنی فارسی کلمه superseded
:
جایگزین شده، به معنای اینکه یک چیز به خاطر چیز دیگری دیگر معتبر یا قابل استفاده نیست.
