معنی فارسی supersimplify
B1به معنای سادهسازی یک مفهوم یا موضوع تا حدی که خیلی راحت و قابل فهم باشد.
To make something excessively simple, often to the point of oversimplification.
- VERB
example
معنی(example):
ما نیاز داریم که دستورالعملها را به طرز فوقالعاده ساده کنیم تا فهم بهتری حاصل شود.
مثال:
We need to supersimplify the instructions for better understanding.
معنی(example):
او سعی کرد موضوع را به طرز فوقالعاده ساده کند تا برای همه قابل دسترسی باشد.
مثال:
She tried to supersimplify the topic to make it accessible to everyone.
معنی فارسی کلمه supersimplify
:
به معنای سادهسازی یک مفهوم یا موضوع تا حدی که خیلی راحت و قابل فهم باشد.