معنی فارسی superstimulated

B1

به شدت تحریک شده، حالتی که در آن شخص با انرژی زیاد یا احساس فعالیت ذهنی بالا مواجه است.

Having been stimulated to a very high degree.

example
معنی(example):

پس از ارائه، مخاطب احساس تحریک فوق العاده‌ای کرد.

مثال:

After the presentation, the audience felt superstimulated.

معنی(example):

او به شدت تحت تأثیر ایده‌های جدیدی که در کارگاه مطرح شد، قرار گرفت.

مثال:

She was superstimulated by the new ideas shared in the workshop.

معنی فارسی کلمه superstimulated

: معنی superstimulated به فارسی

به شدت تحریک شده، حالتی که در آن شخص با انرژی زیاد یا احساس فعالیت ذهنی بالا مواجه است.