معنی فارسی superunfit
B1به شدت غیرآماده یا ناتوان در فعالیتهای فیزیکی.
Extremely unfit or lacking physical fitness.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پس از ماهها بیتحرکی، احساس کردم برای ماراتن فوقالعاده غیرآمادهام.
مثال:
After months of inactivity, I felt superunfit for the marathon.
معنی(example):
شرایط فوقالعاده غیرآمادهاش مانع از پیوستن به تیم ورزشی شد.
مثال:
His superunfit condition prevented him from joining the sports team.
معنی فارسی کلمه superunfit
:
به شدت غیرآماده یا ناتوان در فعالیتهای فیزیکی.