معنی فارسی supervigilantly
B1به صورت سوپر نظارتی، به طور بسیار هوشیارانه و با دقت عمل کردن، به ویژه در مواجهه با موقعیتهای حساس.
In a manner that is extremely alert and observant, especially in sensitive situations.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به صورت سوپر نظارتی محیط را زیر نظر داشت.
مثال:
She supervigilantly monitored the surroundings.
معنی(example):
آنها به طور سوپر نظارتی عمل کردند تا از بروز هر گونه مشکلی جلوگیری کنند.
مثال:
They acted supervigilantly to avoid any problems.
معنی فارسی کلمه supervigilantly
:
به صورت سوپر نظارتی، به طور بسیار هوشیارانه و با دقت عمل کردن، به ویژه در مواجهه با موقعیتهای حساس.