معنی فارسی supervitally
B1به طرز فوقالعادهای، به معنای به شکل حیاتی و ضروری.
In an extremely important manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طرز فوقالعادهای به موفقیت تیم کمک کرد.
مثال:
She supervitally contributed to the team's success.
معنی(example):
از لحاظ فوقالعاده، ارتباط خوب در روابط کلیدی است.
مثال:
Supervitally, good communication is key in relationships.
معنی فارسی کلمه supervitally
:
به طرز فوقالعادهای، به معنای به شکل حیاتی و ضروری.