معنی فارسی suppresion
B2سرکوب به معنای جلوگیری یا کم کردن یک پدیده یا عمل، معمولاً در زمینههای اجتماعی یا سیاسی استفاده میشود.
The act of inhibiting or restraining an action, typically used in socio-political contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
سرکوب صدا به همه کمک کرد تا بهتر متمرکز شوند.
مثال:
The suppression of the noise helped everyone focus better.
معنی(example):
در آن دوره، سرکوب نارضایتی در دولت وجود داشت.
مثال:
There was a suppression of dissent in the government during that period.
معنی فارسی کلمه suppresion
:
سرکوب به معنای جلوگیری یا کم کردن یک پدیده یا عمل، معمولاً در زمینههای اجتماعی یا سیاسی استفاده میشود.