معنی فارسی suppurate

B2 /ˈsʌpjəreɪt/

عملی که در آن زخم یا عفونت چرک می‌کند.

To produce or discharge pus.

verb
معنی(verb):

To form or discharge pus.

معنی(verb):

To cause to generate pus.

مثال:

to suppurate a sore

example
معنی(example):

زخم شروع به چرک کردن کرد که نشان‌دهنده عفونت است.

مثال:

The wound began to suppurate, indicating an infection.

معنی(example):

اگر یک برش چرک کند، ممکن است نیاز به درمان پزشکی داشته باشد.

مثال:

If a cut suppurates, it may need medical attention.

معنی فارسی کلمه suppurate

: معنی suppurate به فارسی

عملی که در آن زخم یا عفونت چرک می‌کند.