معنی فارسی suprachoroidal

B2

ارتباط داشته با نواحی سوپراچوریید در چشم که برای درمان‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.

Relating to the areas above the choroid in the eye, often used for treatments.

example
معنی(example):

تزریق‌های سوپراچوریال می‌توانند دارو را به چشم برسانند.

مثال:

Suprachoroidal injections can deliver medication to the eye.

معنی(example):

منطقه سوپراچوریال برای برخی درمان‌های چشمی ضروری است.

مثال:

The suprachoroidal area is vital for certain eye treatments.

معنی فارسی کلمه suprachoroidal

: معنی suprachoroidal به فارسی

ارتباط داشته با نواحی سوپراچوریید در چشم که برای درمان‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.