معنی فارسی suprajural

B1

منطقه‌ای که در بالای ناحیه جورال قرار دارد.

Referring to the anatomical area situated above the jural area.

example
معنی(example):

فشردگی در فضای فوق‌جورال یافت شد.

مثال:

The impaction was found in the suprajural space.

معنی(example):

در تصویربرداری پزشکی، ناحیه فوق‌جورال برای تشخیص حیاتی است.

مثال:

In medical imaging, the suprajural region is crucial for diagnosis.

معنی فارسی کلمه suprajural

: معنی suprajural به فارسی

منطقه‌ای که در بالای ناحیه جورال قرار دارد.