معنی فارسی supralocally

B1

به گونه‌ای که فراتر از سطح محلی است یا در سطوح مختلف تعاون مورد نظر قرار دارد.

In a manner that extends beyond local boundaries.

example
معنی(example):

سیاست‌ها به صورت فرامحلی تنظیم شدند تا نیازهای وسیع‌تری را برآورده کنند.

مثال:

The policies were adjusted supralocally to meet broader needs.

معنی(example):

آن‌ها به طور فرامحلی برای حل مسائل منطقه‌ای همکاری می‌کنند.

مثال:

They collaborate supralocally to tackle regional issues.

معنی فارسی کلمه supralocally

: معنی supralocally به فارسی

به گونه‌ای که فراتر از سطح محلی است یا در سطوح مختلف تعاون مورد نظر قرار دارد.