معنی فارسی supraorbital
B1ناحیه‌ای بالای کاسه چشم که به عصب‌های مرتبط با حس صورت اطلاعات می‌دهد.
Located above the eye socket; pertaining to the area where the supraorbital nerve is found.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
An ossification above the eye sockets
adjective
معنی(adjective):
Located immediately above the eye sockets, where in humans the eyebrows are located.
example
معنی(example):
عصب سوپر اوربیتال از بالای کاسهٔ چشم خارج می‌شود.
مثال:
The supraorbital nerve exits above the eye socket.
معنی(example):
جراحان باید هنگام عمل در نزدیکی ناحیهٔ سوپر اوربیتال احتیاط کنند.
مثال:
Surgeons need to be careful when operating near the supraorbital area.
معنی فارسی کلمه supraorbital
:
ناحیه‌ای بالای کاسه چشم که به عصب‌های مرتبط با حس صورت اطلاعات می‌دهد.
