معنی فارسی suprasolar
B1فوقخورشیدی، به هر چیزی که مربوط به منطقهای بالاتر از خورشید باشد، اشاره دارد.
Relating to or being located above the sun.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ماهواره در مداری فوقخورشیدی قرار گرفته بود.
مثال:
The satellite was positioned in a suprasolar orbit.
معنی(example):
اخترشناسان پدیدههای فوقخورشیدی را در طول کسوف مشاهده کردند.
مثال:
Astronomers observed suprasolar phenomena during the eclipse.
معنی فارسی کلمه suprasolar
:
فوقخورشیدی، به هر چیزی که مربوط به منطقهای بالاتر از خورشید باشد، اشاره دارد.