معنی فارسی surcrue

B1

عمل جمع‌آوری یا بستن یک نوع برداشت در کشاورزی.

The act of gathering or securing crops, particularly in farming.

example
معنی(example):

کشاورز هفته آینده محصول را سیرکن خواهد کرد.

مثال:

The farmer will surcrue the crop next week.

معنی(example):

سیرکن برای مدیریت برداشت‌ها اساسی است.

مثال:

Surcrue is essential for managing harvests.

معنی فارسی کلمه surcrue

: معنی surcrue به فارسی

عمل جمع‌آوری یا بستن یک نوع برداشت در کشاورزی.