معنی فارسی surebutted
B2مطمئن بودن به معنای داشتن قناعت کامل و عدم تردید است.
Firmly convinced or having no doubt.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او درباره تصمیمش برای مهاجرت مطمئن بود.
مثال:
He was surebutted about his decision to move.
معنی(example):
مطمئن بودن به این معنی است که به شدت قانع شدهاید.
مثال:
Being surebutted means being firmly convinced.
معنی فارسی کلمه surebutted
:
مطمئن بودن به معنای داشتن قناعت کامل و عدم تردید است.