معنی فارسی surfable
B2سورفابل، به معنای مناسب برای موجسواری.
Suitable for surfing; having the right conditions for surfers.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
امروز امواج برای شرایط مناسب موجسواری عالی هستند.
مثال:
The waves today are perfect for surfable conditions.
معنی(example):
آیا این ساحل برای موجسواری مناسب است یا خیلی خطرناک است؟
مثال:
Is this beach surfable or too dangerous?
معنی فارسی کلمه surfable
:
سورفابل، به معنای مناسب برای موجسواری.