معنی فارسی surfed
A1موجسواری کرد، به فعالیتی اطلاق میشود که در آن فرد بر روی امواج دریا سوار میشود.
The past tense of surf; to have ridden waves in the ocean using a surfboard.
- verb
verb
معنی(verb):
To ride a wave, usually on a surfboard.
معنی(verb):
To browse the Internet, television, etc.
example
معنی(example):
دیروز، بزرگترین امواج را در سواحل موجسواری کردم.
مثال:
Yesterday, I surfed the biggest waves at the beach.
معنی(example):
او ساعتها موجسواری کرد و هر لحظه از آن را دوست داشت.
مثال:
She surfed for hours and loved every moment of it.
معنی فارسی کلمه surfed
:
موجسواری کرد، به فعالیتی اطلاق میشود که در آن فرد بر روی امواج دریا سوار میشود.