معنی فارسی surg
B1عمل جراحی کردن، به معنای انجام عملیات پزشکی برای درمان بیماری یا صدمه به بدن است.
To perform surgery; to operate on a patient for medical reasons.
- VERB
example
معنی(example):
پزشک تصمیم گرفت در صورت بروز نشانههای اضطراری جراحی کند.
مثال:
The doctor decided to surg when the patient showed signs of an emergency.
معنی(example):
برای انجام درست عمل جراحی، تیم باید هماهنگ باشد.
مثال:
To surg effectively, the team had to be well-coordinated.
معنی فارسی کلمه surg
:
عمل جراحی کردن، به معنای انجام عملیات پزشکی برای درمان بیماری یا صدمه به بدن است.