معنی فارسی surgically

B1

به طور جراحی، به روشی اشاره دارد که در آن عمل‌های پزشکی به صورت فیزیکی انجام می‌گیرد.

In a manner related to surgical procedures, typically involving an operation or incision.

adverb
معنی(adverb):

Relating to surgery; by means of surgery.

مثال:

His cancer was treated surgically instead of with drugs or radiation.

example
معنی(example):

پزشک مجبور شد تومور را به طور جراحی خارج کند.

مثال:

The doctor had to surgically remove the tumor.

معنی(example):

عمل جراحی با دقت به طور جراحی انجام شد.

مثال:

The operation was performed surgically with precision.

معنی فارسی کلمه surgically

: معنی surgically به فارسی

به طور جراحی، به روشی اشاره دارد که در آن عمل‌های پزشکی به صورت فیزیکی انجام می‌گیرد.